بدین ترتیب نرخ جرائم بهعنوان یک چالش عظیم هم برای حکومتهای ملی و هم برای مدیریتهای شهری مطرح است.در این میان طراحی محیط امن شهری بر مبنای الگوهای رفتار شهروندی و بهبود کیفیت محیطی نواحی مسکونی، بر نقش کالبدی شهر در کاهش جرائم شهری مؤثر است. احساس امنیت، یکی از نیازهای روحی انسان و مهمترین شاخص کیفیت فضاست.
فضاهای امن عمومی شهری امروزه در برنامههای توسعه شهری مورد توجه مدیران و برنامهریزان شهری بوده است اما با گسترش شهرنشینی و افزایش ناهنجاریهای شهری بهویژه جرائم، موضوع پیشگیری محیطی جرائم، از طریق برنامهریزی و طراحی محیطی اهمیت زیادی یافته است.
دکتر اسماعیل صالحی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در کتابی تحت عنوان «ویژگیهای محیطی فضاهای شهری امن ما» آورده است: فردریس انگلس در توصیف محلات بد لندن در قرن نوزدهم، اشاره میکند: «محله سنت ژیل در دل پرجمعیتترین بخش شهر واقع شده است. خانهها از زیر زمین تا زیرشیروانی مسکونی هستند و به همان اندازه که در خارج کثیف هستند در داخل نیز اینچنین هستند. خانهها دارای سیمایی هستند که هیچ کس نمیتواند اشتیاقی برای زیستن در آنجا داشته باشد. خانهها مکانی هستند که کثافت و فرسودگی غیرقابل تصور است، میتوان چنین گفت که حتی یک شیشه سالم وجود ندارد.
بنابراین بهتدریج اگر فردی در محیط مجاور خود در معرض عوامل جرمزا قرار گیرد، شرایط ذهنی و عینی لازم برای وقوع سایر جرائم نیز افزایش مییابد.
مثلا در شهر بروکسل در دومنطقه مخروبه مسکن جدید بنا شد و میزان و نسبت جرائم کاهش قابل ملاحظهای یافت.
طبق نظریه «پنجرههای شکسته» از سوی ویلسون وکلینگ، پنجرههای شکسته یک ساختمان، نشانه نبود کنترل فردی و جمعی در آنجاست و نبود کنترلهای اجتماعی به مثابه چراغ سبز برای مجرمینی است که منتظرند تا فرصت را غنیمت شمرده و در این مکانها مرتکب جرم شوند.
در ادامه این کتاب آمده است: لاکاسانی صاحبنظر فرانسوی، در این خصوص آموزه محیط اجتماعی را مطرح میکند. بهنظر وی، محیط اجتماعی ظرف کشت بزهکاری است و میکروب، فرد یا گروه بزهکاری است؛ عنصری که وقتی ظرف مستعد باروری خود را بیابد گسترش یافته و رشد میکند. بر همین اساس غالب اجتماعات شهری از لحاظ آنکه شرایط موجود در آنها، زمینه را برای بروز حالت خطرناک و انحرافات و بالاخره ارتکاب جرم، مستعد و آماده میسازد، نسبت به روستاها آمار بیشتری از رفتارهای مجرمانه را گزارش میکنند.
دکتر صالحی بر این باوراست که جامعهشناسی کیفری اثبات میکند که جرم و عوامل بهوجود آورنده آن در نقاط مختلف یکسان نیستند؛ یعنی مناطق هم از نظر شدت و ضعف و هم از نظر عوامل مؤثر با یکدیگر اختلاف دارند. در واقع محلات و مناطق مختلف یک شهر از لحاظ بزهکاری با یکدیگر متفاوت بوده، بعضی مناطق جرمخیزترند و احتمال بزهکاری افراد در محلههای
پر جمعیت و فقیرنشین شهرها که با حداقل امکانات رفاهی زندگی میکنند بهمراتب بیشتر از اماکنی است که در محلات
کم جمعیت و مرفه شهرها سکونت دارند.
وی تاکید میکند که فضاهایی که از نظر ساختاری و فرم بهگونهای باشند که نمایانی آن به حداقل برسد بهعلت در معرض دید نبودن و ناپیدایی که اخفای آن را فراهم میکند، شرایط محیطی را بهصورت بالقوه جهت رفتار مجرمانه مساعد میسازد.
بهطور مثال، در سطوح کف فرو رفته نیز، در اثر افزایش عمق محدوده فرورفته ارتباط بصری آن با فضاهای اطراف کاهش پیدا میکند. پایین قرار گرفتن فضا از محیطش کیفیت درونگرایی یا کیفیات پناه دادن و محافظتکردن را میرساند. به همین دلیل زیرگذرها، زیر پلها و... بهعلت قطع ارتباط بصری فضای اطرافشان با آنها قابل رویت نیستند و میتوانند بهصورت بالقوه بهعنوان فضای بدون دفاع مطرح باشند.
دکتر مصطفی بهزادفر، استاد دانشگاه و عضو هیأت علمی دانشگاه علم و صنعت با اشاره به اینکه مردم بایستی در با همستانهای خویش احساس امنیت و ایمنی داشته باشند، بیان کرد: فضای شهری گستره فضای کالبدی است که فعالیتهای مردم در آنجا اتفاق میافتد. افراد برای حضور در فضا بهدنبال هم پیوندی با مکان میگردند. 3عنصر کارکردی در هم پیوندی افراد با فضای کالبدی شهر مدخلیت دارند: عنصر تهدیدپذیر، عنصر تهدیدکننده و گروه سومی که واسطهاند؛ نیروهای امنیتیای که ایمنی و امنیت مردم را حفظ میکنند، میتوان عنصر واسطه دانست.
وی ادامه داد: وقتی امنیت و ایمنی را با کالبد (فیزیک) تلفیق کنیم، موضوعات فیمابین 4حالت پیدا میکند:
یکی از موارد، دفاعپذیر بودن فضاست. بدین معنی که گستره کالبدی ـ فضای زندگی مردم در عرصه همگانی برای هم پیوندی با نیاز مردم در بحث ایمنی و امنیت طلب دفاعپذیری میکند.
یکی دیگر از موارد که بهعنوان مشخصات فیزیکی اهمیت دارد، وضعیت نور است. نور سبب افزایش ایمنی در فضاهای پررفتوآمد میشود زیرا، از شدت جرمخیزی جلوگیری میکند و فضا را دفاعپذیر میسازد. مهمترین نکته درخصوص نور این است که بزهکاران و مجرمان کمتر در فضاهای پرنور جای پا پیدا میکنند و تمایل بیشتری به حضور در فضاهای تاریک دارند.
دومین مسئله که به نور ارتباط دارد، دید است. وقتی فضا روشن شد راحتتر میتوان محیط اطراف را مشاهده کرد. وقتی افراد حس کنند که دیده میشوند، مرتکب خطا نمیشوند.
دکتر بهزادفر گفت: در طراحی مبتنی بر دفاعپذیری و جلوگیری از جرمخیزی موانعی مثل دیوارهای غیرشفاف و بلند، میتوانند در جرم خیزی کمککننده باشند؛ هرچه شرایط دیدهشوندگی عرصههای همگانی فراهمتر باشد، خطر جرمپذیری فضا کمتر میشود. آنگونه که در قواعد و مقررات ساختمانی متداول است معمولا واحد ساختمانی مشرف به پارک نباید پنجره داشته باشد. اما، تحقیقات اخیر نشان میدهد که وجود پنجره ضرورت دارد. پنجرههای روبهروی پارکها میتوانند یک نوع ایمنی برای افرادی که در پارک هستند ایجاد کنند زیرا، دید عمومی به فضاها به مثابه نظارت مشاع افزایش مییابد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه کفسازیهای سطح خیابان از اهمیت بالایی برخوردار است، گفت: استفاده از مصالح و شیب مناسب از الزامات ایمنی و امنیت هستند. وجود رمپ (شیبراه) در سطح خیابانها ضرورت دارد. شیبراهها از یک طرف ایمنی پیادهروندگان را تسهیل میکند و از طرفی برای کمکرسانی نیروهای تأمین ایمنی و امنیت کمککننده است؛ چرا که در فضاهایی که ممکن است خطری تهدید کند، این امر به افزایش توان نیروهای امنیتی کمک میکند.
وی با اشاره به اینکه نوع و نحوه چیدمان مبلمان شهری در فضای همگانی را از دو بعد میتوان مطرح کرد، گفت: کیفیت محصولات مبلمان و نحوه قرارگیری مبلمان از اهمیت برخوردار است. مبلمان باید از کیفیت مناسبی برخوردار باشد. بهطور مثال یک نیمکت بتونی با کیفیت خوب ماندگاری و قابلیت استفاده نیمکت را بالا میبرد. میتوان گفت بتن مناسب، تخریبشوندگی را کاهش میدهد. چیدمان نامناسب میتواند ایمنی را کاهش دهد. مثلاً، کیوسک و سطل زبالهای که مسیر افراد را سد میکند به نوعی امنیت اجتماعی افراد را کاهش میدهد. متقابلاً، نحوه قرارگیری و کیفیت خوب مبلمان یکی از عوامل افزایش حضور افراد در فضاهای باز و ارتباط بیشتر مردم در محیط است و موجبات بالارفتن نظارت مردمی و عمومی و نهایتاً ایمنی و امنیت بیشتر را فراهم میآورد.
دکتر بهزاد فر با بیان اینکه فضای سبز عامل طراوت و شادابی محیط است، گفت: فضاهای سبز شهری بستری مناسب برای تعاملات اجتماعی هستند. همچنین از موارد کمککننده به ایمنی و امنیت در پارکها، ارتفاع پوشش گیاهی است. ارتفاع نامناسب پوشش گیاهی برای افراد فضای بیدفاعی را بهوجود میآورد. همچنین در دید شخص و فضای تحت کنترلش مؤثر است.
وی تأکید کرد: طراحان شهری باید با فراهمآوردن فضای شهری مناسب، مردم را کنار یکدیگر جمع کنند. چه بسا دوستانه بودن فضا از جرم و جنایت جلوگیری میکند. در تهران قدیم همانند تمامی شهرهای ایران کوچههای باریکی که از آنها بهعنوان کوچههای آشتیکنان یاد میشد- کوچههایی که مردم به این دلیل که مقابل هم قرار میگرفتند با هم آشتی میکردند- زمینه را برای آشنایی و رفاقت مردم فراهم میآورد. وقتی مردم با همدیگر احساس همرنگی کنند به همرنگی و نتیجتاً دفاعپذیری فضا کمک میکنند.
این معمار و شهرساز معتقد است: شهرداری باید جریانی را که در رابطه با فضاسازی و ارتقای کیفیات کالبدی عرصههای همگانی شهر تهران شروع کرده است، ادامه بدهد و در این میان بهتر است به موضوعاتی از قبیل کیفیت اجرا توجه بیشتری داشته باشد؛ چرا که این امر در پایین آمدن سرعت تخریبشوندگی تأثیر دارد. وقتی مکانی تخریب میشود، خود، عامل عدمامنیت و ایمنی میشود.در شهر تهران یکی از مشکلات کمبود فضای باز است؛ هر چه فضای باز بیشتر باشد زمینه برای امنیت و آرامش بیشتر است. افزایش فضای باز موجب میشود گرایش مردم برای همآوایی با همدیگر بیشتر شود، چرا که این فضاها بهدلیل عدممحدودیت کالبدی و شفافیت بصری و تعامل اجتماعی، شفافنگری و دیگر بارقههای اجتماعی را تقویت میکنند.